نوشته اند؛ چون ابراهیم به سن کهولت رسید به «لعاذر» که سرپرستی خانواده او را به عهده داشت سفارش کرد که برای پسرش اسحاق از کنعانیان که در فلسطین بودند همسری انتخاب نکند و همسر او را از میان عشیره و فامیل خود او انتخاب کند و «لعاذر» نیز طبق وصیت ابراهیم «رفقه» دختر «بتوئیل بن ناحور» را برای وی به همسری گرفت و خداوند از وی دو پسر به اسحاق عطا نمود به نامهای عیص و یعقوب که هر دو در یک زمان با همدیگر به دنیا آمدند.
اسحاق عیص را بیشتر از یعقوب دوست می داشت و رفقد به یعقوب بیشتر علاقه داشت. عیص پس از اینکه بزرگ شد به نزد عمویش اسماعیل رفت و دختر او را که
[126]
نامش «بسمة» بود به همسری برگزید، و یعقوب نیز برای ازدواج به مسافرت راهی شد تا به نزد دائی خود «لیان بن بتوئیل» رفت و دخترش «لیا» را به همسری گرفت و وقتی که «لیا» از دنیا رفت، خواهر او «راحیل» را به همسری برگزید.(1)